ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ ذوقبلتين 
راه حلي براي پيدا شدن لپ تاپ حجت الاسلام جانانه

اگر کسي تغيير قبله مکاني را اعلام کرد مشخص است که لپ تاپ حجت الاسلام جانانه را در اختيار دارد که توانسته اينجور تشخيص دهد.

طي انتشار نامه ي دکتر شکرالله مسيح پور تهمت هاي زيادي به بنده زده شده و متاسفانه دليل اين همه تهمت را نميدانم به بدترين نحو از بنده انتقاد شده و در پاره اي از الطاف دوستان حتي به بنده فحاشي هم شده است و تعدادي از دوستان هم گفته اند که اصلا دکتر شکرالله مسيح چور وجود خارجي ندارد و اين نامه توسط خود شما نوشته شده و مرا گرگ در لباس ميش ناميده اند . دوستان عزيز اين نامه در روزنامه مردم سالاري نسخه شماره 2920 به چاپ رسيده و حتي در سايت اين روزنامه نيز موجود است و مي توانيد برويد انرا ببينيد.

با سلام

جناب آقاي سيد مختار موسوي بنده نه تنها با نقد شما موافقم بلکه با تمام وجود انرا تائيد ميکنم.
خط و مشي فکري من را در اين مدت کوتاه که در خدمت شما و فضاي سايبر بودم فکر کنم براي همگان معلوم شده است . نمي دانم دليل اين همه هجمه اي که عليه بنده شده است چيست،من در دور اول در ستاد انتخاباتي دکتر ميري بودم و در دور دوم هم بعد از اعلام حمايت جبهه ي محترم پايداري و حاج اقا زکي پور از دکتر سالاري در محل ايستگاه جبهه حضور يافتم و به طور جد از دکتر سالاري حمايت کردم،شما فقط به مقالاتي که در حد وسع بنده بود و انتقاداتي که اقاي شريعتي کردم در مورد اخراج روحانيون از بهبهان و اينکه چرا در جريان فتنه از اينان اعلام برائت ننمودده اند را ببينيد بعد به من انگ بزنيد،دوستان عزيز در مقاله ي که بنده در اسفند نوشتم و هر دو کانديد راه يافته به دور دوم را به چالش کشيدم با يک مطلب طنز خوب نگاه کنيد توي قسمتي از اين مطلب اينقدر تند عليه شريعتي جبهه گيري کردم که تعدادي از دوستان مرا به بي ادبي متهم کردند،حال چه شده است که انگ حمايت از فتنه و اصلاح طلبان را به من ميزنند نميدانم.

مدافع ولايت :
سلام دلاور ! با افتخارلينک شديد ودر رابطه نکته اي که فرموديد که صددرصد بجاست وبر حق بعرض ميرسد :
بنده هيچ اعتقادي به ولايي بودن شريعتي ندارم بلکه مستعد بوده ام که باظرافت خاصي خلاف اين ادعا را ثابت کنم .
بنده تناقضات وعقده گشايي ودفاعيايات تلويحي وضمني نويسنده نامه از سران فتنه وحاميان آنهارا نقد ومحکوم نموده ام .
و با توصيف موقعيت خانوادگي شريعتي وسه برادر شهيدش ، از ايدئولوژي مرحوم شيخ رحيم شريعتي (ره) وسه دلاور شهيدي که تقديم اسلام نموده اند دفاع نموده ام . وگفته ام در اين نامه ،دين گريزي ويا دين ستيزي از کسي خواسته شده که بر سر سفره دين رشد ونمو پيداکرده است . وبعيد دانسته ام که کسي که بر سر سفره دين وولايت بزرگ شده شده باشد بتواند بر عليه دين وولايت قدمي بردارد .
اگر نامه مسيح پور با اندکي تأمل توام با بصيرت مطالعه شود ، که صددرصد دست هايي هم پشت پرده چنين نامه هاي وجود دارد ، از شريعتي خواسته شده ؛ در مقام آلتر ناتيو يا جايگزين وجانشين شجاعپوريان در مجلس حاضر وظاهر شود ، وسپس اورا به نفي ايدئولوژي مداري ودفاع از سکولاريسم تشويق نموده است وخلاصه با اين طرز تفکر به سمت وسوي مصادره شريعتي گام برداشته اند .
بنده با توجه به موقعيتهاي خانوادگي شريعتي ، ثابت کرده ام که نويسنده نامه از شريعتي چيزي خواسته که با روحيات خانوادگي او در تضاد است . ودر انتها به شعارهاي شريعتي اشاره نموده ام . که اميدوارم اين شعارها جامه عمل به خود ببيند .
از نظر من شريعتي يک اصلاح طلب مطلق واز نوع افراطي آنهم بدون سواد سياسي بوده است ، وترديدي وجود ندارد ، امثال مسيح پور که چنين نامه هايي براي شريعتي مي نويسند اورا هم جنس خود مي دانند .
بنابراين در اين نقد نه تنها کوچکترين اشاره اي به ولايي بودن شريعتي نشده است ، بلکه با استدلال ومنطق سعي شده که زواياي پنهان شخصيت شريعتي و خط سير فکري او که با در خواستهاي مسيح پور نمايان گرديده براي مردم آشکار شود .