سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادداشتهای روزانه رضا سروری
لینک دوستان

السلام علیک یا محمد بن علی
ایها الباقر یابن رسول الله ...



نگاه چشم ترم کل صحنه ها را دید
در این میان فقط از دست زجر می ترسید

اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد
ولی وجود من از داغ کربلا خشکید

چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد
حرم نه کل جهان بود که ز هم پاشید

چه گویمت که امامی ز صدر زین افتاد
و نیزه ها که تن پادشاه را بوسید

مقابل من و عمه... رقیه سیلی خورد
هزار مرتبه ازدرد هی به خود پیچید

اگر چه زهر جفا قاتلی به قلبم شد
ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد

.
.
.

فقط از داغ کربلا


 

 


[ جمعه 90/8/13 ] [ 4:5 عصر ] [ رضا سروری ]


آیت الله مصباح یزدی:
اگر کسی بخواهد در همه رفتارهایش مطیع خدا باشد
و اگر بخواهد در نماز به هیچ چیز جز به خدا نیندیشد،
باید بتواند ذهنش را کنترل کند.
بسیار ناشایست است
که انسان اختیار ذهن خودش را نداشته باشد.
برای این که انسان بخواهد
مالک اراده و ذهن خودش باشد،
باید چشم و گوش خود را کنترل کند.


 

[ جمعه 90/8/13 ] [ 3:47 عصر ] [ رضا سروری ]

پسرم،چون برادرت از تو جدا گردد،تو پیوند دوستی بر قرار کن.اگر روی برگرداند تو مهربانی کن.اگر بخل ورزید تو بخشنده باش. هنگامی که دوری گزید تو نزدیک شو و چو سخت گرفت تو آسان گیر.

ازنامه امام علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع)


[ جمعه 90/8/13 ] [ 3:34 صبح ] [ رضا سروری ]

مرو ای گدای مسکین، به در علی گدایی
که علی زند زلطفش ،در خانه ی گدا را

(حبیبی زنجانی)


[ جمعه 90/8/13 ] [ 3:31 صبح ] [ رضا سروری ]
لندن: راتلج (فلسفه اسلامى مدرن)

حوزه علمیه‌ى قم، علاوه بر امام خمینى، اشخاصى چون محمد حسین طباطبایى، مرتضى مطهرى، و محمد تقى مصباح یزدى را پرورش داده است که با تفکر مؤثر خود به مبارزه با چالشى برخاستند که از سوى غرب متوجه فلسفه اسلامى شده بود. این کار نباید اصولاً یک راهبرد انفعالى و عکس العملى در برابر غرب تلقى شود؛ چرا که مصباح بسیارى از شاگردان خود را براى تحصیل در غرب و جدى گرفتن افکار علمى و منطقى، آنگونه که در غرب بدان پرداخته مى شود، ترغیب نموده است. همچنین، گرچه بیشتر فعالیتهاى علمى مصباح بر آراء ملاصدرا متمرکز بوده، ولى چنین نیست که نظریات وى را غیر منتقدانه بپذیرد.مصباح چالشی برای غرب در آینده خواهد بود

[ جمعه 90/8/13 ] [ 3:19 صبح ] [ رضا سروری ]

روزگارى درکنار رودنیل ، باستان شناسى ، صندوق بزرگى را پیدا کرد. وقتى در صندوق را باز کردند، جسد مومیائى شده اى را دیدند که در اطرافش چند خروار جواهر قرار داشت . وقتى تحقیق کردند، فهمیدند، یکى از ملکه هاى مصر بوده که بعد از مرگش جسدش را مومیائى کرده اند.

در این صندوق همراه جواهرات لوحى را نیز پیدا کردند که روى آن نوشته شده بود. این وصیت نامه من است . پس از مرگم هر کس جنازه ام را ببیند، بداند که در زمان سلطنت من در مملکتم قحطى شد و کار بدانجا رسید که من که ملکه مصر بودم حاضر شدم تمام این جواهرات را بدهم و یک عدد نان در عوض آنها بگیرم اما میسر نشد تا اینکه از گرسنگى به بستر مرگ افتادم .

این را همه باید بخوانند تا عبرت بگیرند و بفهمند که تا وقتى خداوند نخواهد هیچ چیز نمى تواند انسان را بى نیاز کند.
اگر خداوند نخواهد حتى اگر تمام وسایل و زمینه ها را فراهم کنى هیچ کارى نمى توانى از پیش ببرى .(20)



20- نفس مطمئنّه : ص 104 .

  •  

[ جمعه 90/8/13 ] [ 3:16 صبح ] [ رضا سروری ]

« گردان پشت میدون مین رسیده و زمین گیر شده بود. چند نفر رفتند معبر باز کنند.

او هم رفت، 15 ساله بود.

چند قدم که رفت، برگشت.

یعنی ترسیده؟! خب! ترس هم داشت!

او اما، پوتین هایش را به یکی از بچه ها داد و گفت؛ تازه از گردان گرفتم، حیفه! بیت الماله!... پابرهنه رفت! ...

... راستی 3هزار میلیارد تومن چندتا پوتین میشه؟!»

" شریعتمداری "


[ جمعه 90/8/13 ] [ 3:14 صبح ] [ رضا سروری ]

مظهر احسان و جود خالق یکتا علیست
نور بخش ماه و خورشید جهان آرا علیست


در میان کل مردان ز ابتدا تا انتها
در مقام همسری، زیبنده ی زهرا علیست

 

 

×××

 

 

فاطمه جان بسته خدا عقد تو را با علی

فاطمه شد چشم و چراغ خانه ات یا علی


[ شنبه 90/8/7 ] [ 4:11 صبح ] [ رضا سروری ]

روزی ابوریحان در کلاس درس به شاگردان می گفت …

 

که خونریز و قاتلی پای به محل درس و بحث نهاد …

شاگردان با خشم به او می نگریستند و در دل هزار دشنام به او می دادند که چرا مزاحم آموختن آنها شده است . آن مرد رسوا روی به حکیم نموده چند سئوال ساده نمود و رفت … فردای آن روز، شاعری مدیحه سرای دربار، پای به محل درس گذارده تا سئوالی از حکیم بپرسد شاگردان به احترامش برخواستند و او را مشایعت نموده تا به پای صندلی استاد برسد. که دیدند از استاد خبری نیست هر طرف را نظر کردند اثری از استاد نبود … یکی از شاگردان که از آغاز چشمش به استاد بود و او را دنبال می نمود.

در میانه کوچه جلوی استاد را گرفته و پرسید:

چگونه است دیروز آدمکشی به دیدارتان آمد پاسخ پرسش هایش را گفتید و امروز شاعر و نویسنده ایی سرشناس آمده ، محل درس را رها نمودید ؟!

ابوریحان گفت:

یک بزهکار تنها به خودش و معدودی لطمه میزند ، اما یک نویسنده و شاعر خود فروخته کشوری را به آتش می کشد… شاگرد متحیر به چشمان استاد می نگریست که ابوریحان بیرونی از او دور شد … ابوریحان بیرونی دانشمند آزاده ایی بود که هیچگاه کسب قدرت او را وسوسه ننمود و همواره عمر خویش را وقف ساختن ابوریحان های دیگر کرد ، روانش شاد …

ارد بزرگ اندیشمند  کشورمان می گوید :

هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است …


[ دوشنبه 90/8/2 ] [ 9:16 عصر ] [ رضا سروری ]

اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند  /  جان به قربان تو آقا که تو حج فقرایی


[ دوشنبه 90/8/2 ] [ 6:56 عصر ] [ رضا سروری ]
<      1   2   3      >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
امکانات وب
ایران رمان