یادداشتهای روزانه رضا سروری | ||
تا ابد جلوه گه حق و حقیقت سر توست [ پنج شنبه 90/9/3 ] [ 5:49 عصر ] [ رضا سروری ]
شبی تاریک هنگام بازگشت، در میان برف زمستان ،فقیری را دیدم که در سرما می لرزید، ولی نمی توانستم برای او جایی گرم تهیه کنم. تصمیم گرفتم که همه شب را مثل آن فقیر در سرما بلرزم و از رختخواب محروم باشم. این چنین کردم و تا به صبح از سرما لرزیدم و به سختی مریض شدم و چه مریضی لذت بخشی بود. شهید چمران [ چهارشنبه 90/9/2 ] [ 7:18 عصر ] [ رضا سروری ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |