یادداشتهای روزانه رضا سروری | ||
بهش گفتم: برگشتنی ، یه خورده کاهو و سبزی بخر گفت: سرم شلوغه ، می ترسم یادم بره ، روی یه تیکه کاغذ بنویس همون موقع داشت جیبش رو خالی می کرد یه دفترچه یادداشت و یه خودکار در آورد گذاشت زمین برداشتمشان تا چیزهایی که می خواستم رو براش بنویس یه دفعه بهم گفت: ننویسی ها! جا خوردم نگاهش کردم به نظرم کمی عصبانی شده بود گفتم: مگه چی شده؟ گفت: خودکاری که دستته ، مال بیت الماله گفتم: من که نمی خواهم باهاش کتاب بنویسم دو سه تا کلمه که بیشتر نیست گفت: نه
خاطره ای از زندگی شهید مهدی باکری منبع: کتاب نیمه پنهان ماه ، صفحه 35
[ یادداشت ثابت - شنبه 91/2/17 ] [ 8:30 عصر ] [ رضا سروری ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |