یادداشتهای روزانه رضا سروری | ||
شاهین نجفی خواننده راک و پاپ مقیم آلمان درآلبومی بنام “نقی” به امام هادی (علیه السلام) توهین کرد. او سالهای پیش از دانشگاه اخراج و سپس با گروه موسیقی زیرزمینی ادامه حضور داد اما سپس به آلمان رفت و با تشکیل گروهی بنام تپش2012 با افکار مارکسیستی موسیقی های بعضاً سیاسی ارائه کرد. در جریان فتنه 88 ازاو چندین اثر علیه جمهوری اسلامی و در حمایت از جنبش سبز ارائه شد. “ترانه ندا” برای ندا آقا سلطان، “آلبوم توهم”، ترانه “وقتی خداخوابه” که تصویر تجاوز به ترانه موسوی (!) است. در چندین ترانه او بدگویی وسخره کردن ولایت فقیه و ولی فقیه وجود دارد. سر در آوردن نامه های جمکران ازجماران و … مضمون برخی ترانه های قبلی اوست در ” شراعظم “قیافه ای شیطان پرست از خودنشان می دهد در ترانه “حاجی ما آخر خطیم” پدر و مادرهارا سرزنش میکند که چرا فرزندانشان را به سکوت و غیر سیاسی بودن دعوت می کنند. و درآلبوم جدیدش “نقی” که اردیبهشت 91 در اینترنت و … منتشر شده به ائمه توهین کرده است. پوسته این آلبوم توهینهای زیادی به گنبد رضوی دارد.(آن را بشکل سینه یک زن درآورده روی آن پرچم همجنس بازان زده و بجای کبوتر،کلاغ ها گردش در پروازند!) و در متن آن با شمارش برخی مسائل اجتماعی سیاسی ایران، با سخره گرفتن امام هادی (علیه السلام) و امام زمان (عج) بشکل ترجیع بند تکرار می کند: ” حالا که مهدی خوابه ما تو رو صدا میزنیم : آی نقی!!! ” bbc به سایتی که اولین بار این شعر را پخش کرد جایزه ویژه داد. قبل ازاین هم چندین مستند درباره او پخش کرده بود. شاهین نجفی درVOAهم حضور پررنگ دارد. او به گفته خودش برای اعتراض هیچ مرزی قائل نیست! ( ماهنامه خط مباح ش 8 ) مراجع تقلید ومردم متدین ایران این عمل زشت او را شدیدا تقبیح کرده و حتی برخی مراجع حکم ارتداد او را داده اند. چرا امام علی النقی؟! گرچه شاید این سوال بی ربطی باشد اینان برایشان فرقی نمی کند به کدام امام توهین کنند هر کدام که قیافه شعرشان را جور کند یا با بکارگیری خاص اسمشان، خنده بیشتری را موجب شوند! اما برخی طرفداران شاهین نجفی در کامنت های اینترنتی توجیهی مضحک تر هم برای این انتخاب گذاشته اند و آن اینکه چون امام نقی(ع) بیشتر شوخ طبع بوده (!) و شاهین نجفی اینرا بهانه کرده تا سخره های اجتماعی –سیاسی ایران را با او در میان نهد!!! همچنین از ترفند سیاسی تشبیه دوران خفقانزمان متوکل عباسی (سفاک ترین خلیفه عباسی و معاصر امام هادی (ع) ) برای حمله به نظام اسلامی بهره ببرند.! موضع مؤمنانه در قبال این هتاکی ها معلوم است اما تحلیل این ماجراهای در حال افزایش نیاز به درنگی دارد. چرا اعتراضات سیاسی با توهین به مقدسات عجین میشود؟! *تحلیل برخی منتقدان حکومت اسلامی: اینان می گویند توهین به مقدسات و رواج هجویات به ساحت ائمه اطهار (ع) عکس العملی در قبال عینیت سیاسی و دیانت در ایران است! وقتی از عاشورا و انتظار و ائمه (ع) برای توجیه انقلاب ،جنگ، رهبری و … استفاده شود مخالفان سیاسی هم در مخالفت خویش به آن مبادی و ریشه هاحمله کرده توهین می کنند. به تعبیر هجو سیاسی ائمه اطهار (ع) عکس العمل به مدح و روضه سیاسی آنهاست! وقتی هیأتهای مذهبی پشتوانه تقدس بخشی به حاکمیت، رهبری و انقلاب و آرمانهای آن شود از نائب امام زمان بودن (رهبری) و مقدمه ظهور شدن انقلاب و استمرار عاشورا بودن آن شعر و نوحه خوانده شود طبیعی است مخالفان رهبری و انقلاب به مرور حد نگه نداشته به عاشورا و ائمه و .. نیز حمله می کنند گاه در زبان شبه اندیشه می گویند و گاه با شعر و طنز مسخره می کنند. این طایفه که ای بسا در بین خانه های شما هم باشندای بسا اهل نماز و روزه و روضه هم باشند و حتی الزاما ضد انقلاب و معارض و برانداز هم نباشند (منتقدند) اما از هزینه شدن دین و مقدسات برای انقلاب گله مندند و بااین ادبیات ظاهر الصلاح دغدغه دین اسلام و مقدساتش را دارند- به مرور طرفدارانی می یابند اثر تحلیل این تحلیل موجب موضعی در بین صاحبانش می شود که نوعی انفعال و عقب نشینی است. اینان که ای بسا روزی در اوایل انقلاب با همین شعار های اسلامی و مبانی تئوریک شیعی در سخنان امام ، ایشان و انقلابش را مقدس می شمردند حالا آرام آرام آنرا یک پدیده عرفی می دانند مثل همه حکومت ها. دارای خوبی ها و بدیهای عالم سیاست که بهتر است از دین خرجش نشود تا دین آسیب نبیند! اما انفعال مورد نظر ما نه عقب گرد اینان از انقلاب “اسلامی” و رهبر “شیعی” است بلکه انفعال پنهان اینان از اسلام و تشیع است که اگر متوجه شوند ای بسا دوست نداشته باشند. انفعال از تشیع و اسلام چگونه؟!بدین گونه که عملا بخشی از دین را از دین جدا می کنند تا لااقل قدری از دین بماند! به تعبیر دیگر این دوستان اسلام و محبین ائمه تشیع به امام حسین (ع) و امام صادق (ع) ظلمی مؤدبانه می کنند تا بدخواهان با بی شرمی بدانها ظلم نکنند! خود اخبار ائمه را سانسور و مسائل اجتماعی ، سیاسی آنرا جاروب کرده از نقل آن و تطبیق آن بر شرایط اجتناب می کنند تا نکند در این عرصه ها، بهانه ها علت هتک حرمتها برای مقدسات شود! به نظر اینان اگر روایات ولایت فقیه در کلمات ائمه (ع) خوانده نشود یا لااقل بر رهبری و … تطبیق نشود کسی بد به امام صادق (ع) نمی گوید! اگر آیات اجتناب از طاغوت و لزوم کفر به آن و درگیری دائم با آن خوانده نشود یا لااقل بر آمریکاو اسرائیل تطبیق نشود تا تحریمها و مشکلات اقتصادی بهانه لازم برای “نه غزه نه لبنان نگردد” بهتر است در اینصورت قرآن آسیب نمیبیند! اگر نقش بی بدیل ایرانیان در زمینه سازی ظهور، و روایات مقدمة الجیش بودن دولت فقهاء برای دولت کریمه امام زمان ( تفسیر نورالثقلین ج 4 ذیل آیه 18نبأ ) خوانده نشود یا لااقل بر انقلاب ایران و حکومت ولایت فقیه کنونی تطبیق نشود، ظهور و امام زمان از گزند هتک و افکار توسط مخالفان مصون می ماند! و … خوب دقت کنید این موضع این مسلمانان به کجا می انجامد؟ از اسلام و آیات قرآن و روایات اهل البیت چه می ماند؟ارزش آیات بسیاری از قرآن چه چیز بیشتر از لقلقه زبان و قصه شب می ماند؟!این رویکرد با قرآن چاپ آمریکایی ها در کشورهای خلیج که از قضا همین آیات اجتماعی، سیاسی و ضد طاغوتهای جهانی و صهیونیست ستیز قرآن را حدف کرده چه فرق بنیادین دارد؟!آیا حق داریم بخاطری که نکند بدخواهی به اباعبدالله دهن کجی کند دوستان حسین پیش دستی کنند و او را در سال 61 هجری دفن کنند و مانع حضور فرهنگی – سیاسی او در زمانه خویش شوند به این بهانه که نکند یقه گیری عاشورا در این زمانه موجب فحش و هتک به امام شود! این ظلمی مؤدبانه از سوی دوستان حسین نیست که او را در برهه ای از گذشته دفن کنند و مانع درگیری او با شمرها و یزیدهای زمانه (اسرائیل به تعبیر شهید مطهری) شوند! این ظلم گرچه نرم و مؤدبانه است اما از قضا کارگرتر از ظلم بی شرمانه (فحاشی و هتاکی به اباعبدالله حاضر در زمانه ما و بالتبع سیاسی) است. جالب اینکه این دوستان از چیزی نگرانند که خوداهل البیت با آن مواجهه داشته اند. شما فکر می کنید شاهین نجفی اولین شاعر و خواننده ای است که ائمه را هجو کرده است؟! سلسله هجوکنندگان پیامبر و ائمه قدمتی به درازای حضور سیاسی- اجتماعی اینان دارد. پیامبر مدینه ( سیاسی ، حاکم و حاضر در عرصه های اجتماعی) هجو کننده ای مثل کعب ابن اشرف دارد. امیرالمؤمنین حاکم و برخورد کننده با معاویه ها و طاغوتها، ده ها هجو کننده و هتاک دارد. 80 سال پشت تریبون رسمی و روی منابر نماز جمعه و …! اما آیا اینها موجب شد فرزندان معصوم او آموزه هایش را سانسور کنند و در نسل بعد امامتی غیر سیاسی تصویر کنند تا علی و امامت بماند؟!فقط یک تورق در روایات کافی است که ببینید از قضا تشیع سیاسی و دارای تئوری حکومت و اجراء در ائمه بعد صورت بندی و تبلیغ شد. جلو چشم ائمه دوم تا ششم به امام علی (ع) به بدترین ناسزاها و هتک می شد اما آنها را منفعل نکرد که چیزی از آموزه های علی(ع) کم کنند و تشیع را غیر سیاسی و صرفا معنوی کنند تا مردم به آن اقبال کنند و علی (ع) بیشتر محترم شود! و از قضا همین رویکرد – البته با گذر زمان – علی (ع) را مقدس کرد. فطرت آدمیان از علی معاویه ستیزی خوششان می آید ولو دستگاههای تبلیغاتی معاصر او هجوش کنند و برخی را منفعل یا منحرف نمایند. یک جابجایی مشکوکاصلاح طلبان و دگر اندیشان در این دو دهه اخیر دو طایفه کلی بوده اند : طایفه ای که از اول اعتقادی به اسلام و تشیع نداشته اند و بیشتر خارج نشین یا اپوزیسیون بوده اند. و طایفه ای که معتقد به اسلام و تشیع وحتی روحانی و انقلابی (دهه اول انقلاب) بوده اند و به مرور به منتقدین حاکمیت یا مخالفین آن بدل شده اند. عجیب این است که به مرور طایفه دوم بجای استفاده از نهج البلاغه و امام حسین (ع) و .. برای نقد حاکمیت و عرصه های سیاسیت رو به سوی آراء غربیان (هابز و پوپر و ..) آمده اند! و بعکس طایفه دوم (بی اعتقاد به اسلام و تشیع) برای مخالفت با جمهوری اسلامی رو به سوی مقدسات آورده اند. البته با هتک و هجو آن! چرا شارح نهج البلاغه در رادیو (سروش) در نقد حاکمیت از نهج البلاغه بهره نبرد و به مرور بجاب نقد دینی و شیعی جمهوری اسلامی (!) با آراء پوپر ( و تئوری دمکراسی لیبرال او) به جنگ جمهوری اسلامی آمد؟! چرا حتی برخی فقهاء مخالف با استناد به مفاداعلامیه حقوق بشر (با مبانی رئیستی) علیه جمهوری اسلامی اقامه دعوا کردند؟! بجای اینکه نظام اسلامی را براساس منشور نامه مالک اشتر نهج البلاغه نقد کنند، رو به سوی کنوانسوینهای سکولار غرب آوردند؟! گرچه در دوره ای کوتاه (فتنه 88) برای فراگیر کردن جریان خود باز از الله اکبر و شعار ها و خطبه های حسینی و علوی استفاده ابزاری کردند اما زود از آن دست برداشته به همان گفتمان سکولار غرب چسبیدند؟! بطور خاصی وقتی لایه دیچر این جریان (غی متدینان و لائیک ها) کار را به هتاکی در روزعاشورا کشیدند لایه مذهبی تر هم دیگر از عاشورا و امام علی (ع) در گفتمان نقد خویش بهره نبرد! بگذریم که برای لایه ضد مذهبی مخالف هم سپر شدند و آنها را خداجو خواندند! این معما را باید حل کرد چرا که ممکن است کسی به این آقایان پیشنهاد دهد که مخالفت و انتقاد با نظام اسلامی را چرا با ادبیات دینی و آموزه های علوی نمی کنیید تا به زعم باطل خودتان نظام به نظرتان معیوب را نقد کرده و علی (ع) و امام حسین (ع) را هم در خلوص خود نگهداشته بدون سانسور در زمانه بگذارید و تن به آن ظلم مؤدبانه ندهید.! حل معما به نظر ما روشن است. دلیلی که روز به روز از ادبیات شیعی و روایی حتی برای نقد جمهوری اسلامی (!) از سوی اینان کاسته شده و نهج البلاغه و آیات اجتماعی-سیاسی قرآن در صدر اسلام دفن می شودواضح است: سیره معصومین و قرآن ظرفیت تئوریزه کردن اصلاحات مورد نظر آنان (آمریگایی) را ندارند! (دقت کنید) با ادبیات حسینی می توان برای احیاء اسلام و ارزشهای اسلامی و مبارزه با طاغوتها حضور داشت اما نمی توان برای لیبرالیسم و اباحیت اجتماعی – اخلاقی – سیاسی از عاشورا شعاری علی(ع) را در عرصه های سیاست معاصر با ذکر اما نمی توان برای دمکراسی (با استاندارد غربی) چیزی آورد که بهائی هم بتوان نماینده و رئیس جمهور شود! لذاست که هر کدام از اینها که اصلح طلبی اش تا آنجا نشانه می رود وقتی چشمش به ظرفیت میراث شیعی باز می شود می بیند که ابزار مناسبی برای مدرنیزاسیون و دمکراتیزه کردن ایران نیست. حاتم قادری می گفت کشوری که سالی سه میلیون جمکرانی دارد، مدرن نمی شود! پس به مرور با ادبیات و گفتمان مدرن (اندیشه های پوپر و مانیفست های حقوق بشری) به نقد حاکمیت می آیند. و البته شاید تعلق خاطر شخصی ای هم به ائمه خویش نگهدارندشب قدری قرآن به سر گیرند و احیانا عمره یا کربلایی هم بروند اما به اسم خرافه با چاه جمکران و سپس خود جمکران و… هم مبارزه میکنند تا روشنفکر بمانند! نتیجه عمل اینان آن میشود که لایه لائیک آنها پای مقدسات را باز کند. بخاطر اجراء اسلام و آموزه های تشیع در جمهوری اسلامی . احیاناٌ برخی نواقص و عیوب بهانه ساز کرده و خود ائمه را هتک و هجو کنند! تا طرفداران عینیت اسلام و سیاست و تشیع و جمهوری اسلامی را منفعل کنند و به ظلم مؤدبانه وادارشان کنند! شما شیعه مرتضی علی در این زمانه مثل دوره های دیگری از ایام حضور معصومین بین دو راه مخیرید: یا ظلم مؤدبانه کنید و با سانسور آموزه های شیعی و راه ندادن ائمه به زمانه دین و سیاست را جدا کنید و یا بر سر اسلام کامل و عینیت یافته با سیاست و تشیع حاکمیت یافته پای بفشرید و برخی عیوب و نواقص احتمالی را هم با همان آموزه های علوی و حسینی در عالم سیاست و اجتماع زایل نمائید و منتظر دولت کریمه امام عصر(علیه السلام) بمانید. با اهل هتک و هجو هم مان کنید که پیامبرتان درباره کعب بن اشرف ها کرد…. مراقب ظلم مؤدبانه به اولیاء خدا و دین الهی باشید والا شما اهل هجو نمیشوید! نویسنده:حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان [ یادداشت ثابت - جمعه 91/2/23 ] [ 1:54 صبح ] [ رضا سروری ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |