چشمه های خروشان تو را می شناسندموجهای پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابیریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوتزین سبب برگ و باران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتیای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمدچون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودمکوچه های خراسان تو را می شناسند
قیصر امین پور