یادداشتهای روزانه رضا سروری | ||
به مجنون گفت روزی ساربانی : که ای مجنون ، بی لیلی چه سانی ؟ که لیلی زشت روست ، خوبی ندارد ، گلی خود روست ، او بویی ندارد . جوابش گفت مجنون : ای دل آزار ، برو ای ساربان ، ما را میازار ، برو ای ساربان در ساربانی ، برو اندر پی اشتر چرانی ، که کار عاشقی عاشق بداند ، چه داند آنکه اشتر می چراند؟؟؟ [ جمعه 90/9/4 ] [ 2:19 صبح ] [ رضا سروری ]
|
||
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |